Marooned Girl

ساخت وبلاگ

دلم برای شبهایی که با هم مینشستیم و سریال میدیدیم تنگ شده. برای اون مواقعی که صحنه های خشنش زیاد میشد، تو میخکوب مانیتور بودی و من سرمو فرو میکردم تو گردنت که نبینم.

برای بعدش که با هم حرف میزدیم راجع بهش. و من در حالی که چایم رو یه طوری قورت میدادم که اون همه خشونت رو با خودش بشوره ببره پایین، بهت زل میزدم که انقدر با اشتیاق راجع به شخصیت های سریال محبوبت حرف میزنی.

Marooned Girl...
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 133 تاريخ : جمعه 28 دی 1397 ساعت: 13:42

به خراشیدگی و کبودی های پشت دستم خیره شدم، آثار باقی مانده روی دستم از آخرین زمین خوردگی در نیمه های چهارشنبه شب در دستشویی، از شدت گیجی زاناکس یا از چشم خوردن. فکرم هزار راه میرود. نگرانت هم هستم چون Marooned Girl...
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 124 تاريخ : جمعه 28 دی 1397 ساعت: 13:42

چشمامو که باز کردم قبل از حس کردن سردردم، چشمم افتاد به سه تا بادکنکی که از بالای در اتاق آویزون شده بود، یادم افتاد تولدمه. سی و سه هم تمام شد و رفت. طول کشید تا بتونم از تخت بیام پایین. صحنه بعدی رو Marooned Girl...
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 134 تاريخ : جمعه 28 دی 1397 ساعت: 13:42

هرچند دقیقه یک بار باید صدای سوت کشتی میومد و من برمیگشتم از پنجره سمت راست اتاق کارم، کشتی ای که رد میشد رو میدیدم. یا این که با صدای رد شدن قطار حمل ذغال سنگ، حواسم به پنجره سمت چپ پرت میشد و غرق تو Marooned Girl...
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 118 تاريخ : جمعه 28 دی 1397 ساعت: 13:42

خیلی خوشحالم که فردا تعطیله و پروژه اونطرف رو انجام دادم و اونیکی پروژه به خاطر جابه جایی فعلا تعطیله، این یعنی الان میتونم برم کتاب بخونم. کتابی که چند شبه میخوام بخونم ولی هنوز وقت نکردم. توی داستان Marooned Girl...
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 119 تاريخ : جمعه 28 دی 1397 ساعت: 13:42

بعضی وقتا انقدر دلتنگم که بغض خفه ام میکنه. دیشب از اون شبها بود، اصن چند روزه هرشب از اون شبهاست. دلم براش خیلی تنگ شده، و هیچ راهی برای رفعش نیست. رفع دلتنگی فقط با هضمش ممکنه. البته وقتی بتونی قورت Marooned Girl...
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 131 تاريخ : جمعه 28 دی 1397 ساعت: 13:42

انقدر عصبانیت و خشم درونمه که فقط میخوام برم یه جایی و داد بزنم. داد و فریادهای بلند. جیغ حتی، اون هم از ته وجود... و تمام گریه های ناتمام این مدت رو خالی کنم.

حالم خوش نیست و از شدت ناراحتی و عصبانیت، تمام سرم داغ شده. شاید هم از شدت کم خوابی این چند شب. دلیلش مهم نیست. نتیجه همش یکیه، حال الانم. حالی که نمیخوام توش بمونم.

 

Marooned Girl...
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 111 تاريخ : جمعه 28 دی 1397 ساعت: 13:42

هرکاری کردم نتونستم کتاب رو بذارم کنار، از دیشب که دست گرفتم. الان تموم شد، 11 صبح فردای دیشب. سرکار، پشت میزم پشت به پنجره نشستم و تمام مدت از توی فیدیبو داشتم کتاب میخوندم. آخ که چقدر دوستش داشتم. و Marooned Girl...
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 115 تاريخ : جمعه 28 دی 1397 ساعت: 13:42

اسمش قاسم بود، قاسم ح. اولین بار که دیدمش لباس آبی بیمارستان تنش بود با یک دمپایی پلاستیکی. لاغر بود و غمگین. چند تا فاکتور دستش بود که آورده بود به رییسم تحویل بده. رییسم نبود و تلفنی باهام هماهنگ گر Marooned Girl...
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 138 تاريخ : جمعه 28 دی 1397 ساعت: 13:42